نامه مترجم سال 2007 به اینترا دات نت

چرا به این کتاب اجازه چاپ داده نشد؟

گويند رمز عشق نگوئيد ونشنويد۱۳۸۵۰۳۲۱۳.jpg

مشکل حکايتي است که تقريرمي کنند

کمتر کسي در دنيا پيدا مي شود که اهل سر زدن به کتابفروشي ها باشد و يا حداقل اهل اين باشد که پشت ويترين کتاب فروشي ها چند دقيقه اي بايستد و با نام گابريل گارسيا مارکز آشنا نباشد. نويسنده کلمبيائي و معروفترين نويسنده قرن بيستم که آثارش به عنوان بخشي جدانشدني از ادبيات معاصر جهان در دانشکده هاي دنيا تدريس ميشود. آثار هيچ يک از نويسندگان معاصر دنيا در مقايسه با مارکز به آنهمه زبان هاي دنيا ترجمه نشده است. او پر خواننده ترين نويسنده خارجي در ايران بوده و رئاليسم جادوئي او حتي بربخشي از ادبيات معاصر ايران نيز تأثير گذاشته است.

“خاطرات روسپيان سودا زده من” آخرين کتاب روائي او پس از ده سال و بعد از انتشار” گزارش يک آدم ربائي” در اکتبر سال دو هزار و چهار براي اولين بار و در کلمبيا وارد بازار شد. دو سه ماهي بيشتر طول نکشيد که ترجمه فارسي آن به همت دوستان و يکي از معتبر ترين موسسات انتشاراتي ايران براي گرفتن مجوز نشربه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ارائه گرديد و چندين ماه طول کشيد تا پس از پيگيري هاي بسيار بالاخره چنين فهمانده شد که اين کتاب اجازه انتشار در ايران ندارد. جاي تعجب نبود. اصلاً مدت هاست که هيچ چيز در ايران تعجب انگيز نيست، حتي حمايت همه جانبه حضرت ولي عصر از مقام شامخ رئيس جمهور با ارسال هاله اي از نور بر سر مبارک ايشان در سازمان ملل و يا تشرف سگ گرياني به پابوس حضرت ثامن الائمه و يا مکاتبه هيات دولت با امام زمان از طريق چاه جمکران. ياللعجب که قرار است فرهنگ ملتي که بر تاريخ تمدن بشري تأثير داشته است در قالبي حقير و زشت و غير انساني به نام فرهنگ اسلامي چپانده شود که هيچ ربطي به تعاليم عاليه اسلام در احترام و بزرگداشت مقام انسان نداشته و بيشتر زائيده اذهان سودازده ايشان و اسلافشان است. تعجب آور نيست اما حداقل براي مدتي فکر آدميزاد را به حکومتي مشغول ميکند که مدعي است پرچم اصلاح جهان را با خود حمل ميکند. داستان اجازه نشر ندادن به اين کتاب هم از همان مقوله است.
مارکز سلمان رشدي نيست. در اين کتاب نه حرفي از اسلام است و نه به طور مستقيم يا غير مستقيم و نه پنهان و نه آشکار حرفي که بيضه اسلام را به مخاطره اندازد و يا به ائمه اطهار و يا اهل البيت و يا خداي نکرده به ساحت مقدس فالگيرها و دعا نويس ها و سر کتاب بازکن ها و رمال ها و مداحان و شيخ و طلبه و مفتي و محتسب و آخوند و آيت الله ها اشاره اي هر چند مختصر داشته باشد وجود ندارد. پس چه چيز باعث مي شود که به اين کتاب صد صفحه اي اجازه نشر داده نشود؟
مارکز آدم سياسي هم نيست، که ايکاش بود ولي نيست. ايکاش در مورد آزادي بيان و يا حداقل آزادي ادبيات موضعي جدي ميگرفت که اهل اين حرف ها هم نيست. در هيچ کجاي اين کتاب به هيچ نوع نظام سياسي چه چپ و چه راست، چه شرقي و چه غربي و چه بالائي و چه پائيني که به نحوي از انحاء پرش به پر جمهوري اسلامي گير کند حتي به کلمه اي هم اشاره نشده است. اين کتاب نه آموزش تشکيل حزب و دارو دسته ميدهد و نه حرفي از آزادي بيان و يا لااقل آزادي ادبيات و يا حقوق بشر و احترام به انسان و از اين حرف ها دارد. ايکاش يکي از اين آقايان حداقل اشاره اي کرده بود که چرا جماعت اهل کتاب و از آن جمله دانشجويان رشته هاي ادبيات در ايران نبايد اين کتاب را بخوانند و چون حکم شرع هم چون ارتش چرا ندارد ما هم مصلحت را در اين ديديم که اصلاً نپرسيم ولي در عين حال و اگر گناه نباشد ، نمي توان در مورد چراي آن فکر نکرد.
اين امکان وجود دارد که براي افکار بيمار گونه اي که از اسلام تنها ضعيفه بودن زن را استنباط کرده اند و حکومت اسلام را به معناي جدا نمودن زنان از مردان فهميده اند و زن را نه بشر که شيئي جنسي، اغواگر و شيطان صفت مي بينند که هيچ فضيلتي ندارد جز اين که به تمايلات حيواني آقايان پاسخ دهد، دليل ممنوعيت کتاب در اين باشد که در آن به روسپيان اشاره دارد که احتمالاً اين لفظ باعث نشر مفسده و بيم اشاعه فساد في ام القراي اسلامي مي گردد. ولي مگر علماي اعلام و آيات عظام و واليان امر و هاديان انسان از ظلمات به نور که خود را جانشينان بي بديل خداوند در زمين و مفسرين کلمات خدا مي دانند فراموش کرده اند که به فضل الهي و همکاري هاي مستمر امداد هاي غيبي و بر مبناي عزت و حکمت و مصلحت مسلمين زمينه توليد فاحشه را در مملکت اسلامي به حدي رسانده اند که حتي به ساير بلاد هم صادر ميکنند؟ پس اشاره به لفظ روسپي نبايد آنقدر ها باعث تشويش آقايان شده باشد.
شايد علت ممنوعيت اين باشد که از نوعي عشق افلاطوني، به شيوه مارکز و فرهنگ کارائيب، بين آدم مسني با دخترکي نو جوان گفتگو مي کند که اين دليل نيز از ذهن به دور است چون تا آنجا که همه ما ايرانيان به ياد داريم ارتباط بين مردان مسن و دخترکان نو جوان يکي از تخصص هاي بلا ترديد اهل عمامه است که صد حديث و روايت ، از امامان و مدح سنت هاي رسول از حفظند که اين رابطه نه تنها زشت و نکوهيده تلقي نمي شود که عين صواب است و عافيت دنيا و آخرت در آن و تازه آنهم نه از نوع افلاطونيش که مارکز بر آن اشاره دارد بلکه از آن دست که هم تو داني و هم من. پس ممنوعيت اين کتاب از بيم تباني و توطئه و هجمه فرهنگي و ارزش هاي وارداتي از غرب نمي تواند باشد که سنت هاي پسنديده حضرات در اين ملک تاريخ ديرينه دارد.
شايد تنها دليل واقعي ممنوعيت اين کتاب درآموزش نيروي براندازنده عشق به زندگي در مملکتي است که در آن مرده ها بيشتر از زنده ها زندگي مي کنند و فضاي زياد تري را اشغال کرده اند و مرگ بيشتر از زندگي ستايش مي شود. در سر زميني که سايه مرگ همه جا هست و کودکان قبل از زندگي با مرگ آشنا مي شوند و چهره هاي جوانان سنگيني و شکستگي آدم هاي مسن را دارد و خنديدن گناه است و ديگر کسي شعري و آوازي زمزمه نمي کند. شايد گناه مارکز روايت عشق به زندگي از زبان مردي نود ساله است که هنوز بيشتر به فکر زندگي است تا مرگ. شايد ترس از يک کتاب صد صفحه اي، با وجود آنهمه سپاه و بسيج و حراست و سربازان گمنام و بگير و ببندها از ميل به زندگي و اشتياق حيات است که در اين کتاب از آن گفتگو مي شود.
بالاخره اين کتاب به زبان فارسي منتشرشد اگر چه نه در ايران ولي اگر حضرات تمام قواي خود را گرد آورند و در مقابل آن سد کنند باز راه خود را به درون آن ماتم سرا باز خواهد نمود و به هر کس که گوشي براي شنيدن داشته باشد يادآوري خواهد کرد که زندگي زيباست و زندگي حتي در نود سالگي هم هنوز زيباست.
جز قلب تيره نشد حاصل و هنوز
باطل در اين خيال که اکسير مي کنند
برگردان : امیر حسین فطانت
نويسنده : گارسيا مارکز، گابريل
منبع خبر : اخبار روز

5 نظر برای “چرا به این کتاب اجازه چاپ داده نشد؟”

  1. ناشناس گفت:

    ممنون از زحمات و صداقت شما

  2. باران گفت:

    سپاس هموطن. به خاطر قلم شیوا و نوشته ی رسای شما.پایدار باشید.

  3. آزادگی گفت:

    ممنون و سپاس از زحمات ونثر شیوا ودلنشین شما

  4. رامتین گفت:

    سپاس ودرودبرتوهموطن که
    به عشق ایرانت ازخودایثاربخرج دادی اندک نوری بردل ظالمان ومرتجعان

  5. سعید گفت:

    از وبلاگ پر بارتان تشکر داریم اگر امکان داره کتاب های ذکر کره یک فنجان چای و روسپیان مارکز - فایل pdf برای دانلود توی سایت قرار بدید چون در کشور ما اجازه چاپ داده نمیشه

نظر شما

ابتدا وارد سایت شوید سپس نظر خود را ارسال نمایید.