موسیو کاپلان

17 ژوئن, 2013 3 نظر »

gary-cooper-high-noon.PNGآدم بعضی آدم ها را هیچوقت فراموش نمی کند. مهم نیست که چه مدت را با او گذرانده باشی و یا چرا با او آشنا شده باشی ولی چیزی در آنها هست که تو را رها نمی کند و مجبور میشوی بارها به آنها و شخصیت و ذهنیت و زندگی انها فکر کنی و همین باعث میشود که بیاد ماندنی شوند. موسیو کاپلان یکی از این چهره ها در زندگی من است که با او در استانبول آشنا شدم. ادامه مطلب »

زندان آغری – مردی با عروسک

27 می, 2013 1 نظر »

555.jpgیک ب111-005.jpgعد از ظهر داغ تابستانی بود که در خیابان زند شیراز که بوی جنگ و جنگ زدگی از در و دیوار آن میبارید و پس از قدم زدن های بیهوده و بسیار، بی میل بسوی خانه میرفتم. روبروی دکه کتابفروشی که بساطش را کنار خیابان پهن کرده بود به کتابها نگاهی انداختم.  پر از کتابهای مذهبی و انقلابی، کتابهای شریعتی و ال احمد و عکسهای چه گوارا و همه کتابهای ممنوعه پیش از انقلاب. آنوقت ها با چه شوق و ذوق و ترس و dacument-turkish.gifدلهره ای دنبال یکایکشان گشته بودم . چشمم به کتاب زوربای یونانی خورد. فیلم زوربا را قبلا دیده بودم و با اینحال از بی کتابی کتاب را خریدم. روزی که اخرین صفحه کتاب خوانده شد و کتاب را بستم تصمیم خودم را گرفته بودم. به دستهای خودم نگاه کردم، به افکار خودم و به همه گذشته های خودم. من همیشه روشنفکر بودم و مثل یک روشنفکر زندگی کرده بودم. بیش از این نمیخواستم  آلکسیس باشم. تصمیم گرفتم زوربا شوم.

ادامه مطلب »

آشپزخانه “خونین شهر” - فیلمنامه

11 می, 2013 1 نظر »

 فیلمنامه مستند داستانی حماسه خونین شهر

 به یاد عیسی شجاعی و قهرمانان گمنام خونین شهر

111.jpgهیچوقت نمیتوانم صحنه های روزهای جنگ در خونین شهر را فراموش کنم. جوانانی که در نهایت قهرمانی و بی یاوری از شهر خود شجاعانه و تا اخرین حد توان دفاع کردند و زن ها وبچه ها، پیرمردها و آدمهای ساده و گمنامی که در آشپزخانه خونین شهر تا روز سقوط شهر غذای آنها را تهیه میکردند. صحنه های خونین شهر برای من فراموش ناشدنی است.

http://khorramshahrzadeh.persianblog.ir/post/675/

ادامه مطلب »

قهرمان کیست؟

20 آوریل, 2013 3 نظر »

images.jpgمقوله قهرمان و ضد قهرمان مدت های زیادی است که ذهن مرا به خود مشغول کرده است. به دست اوردن تعریفی جامع و مانع و جهانشمول را هنوز برای خود نیافته ام اما در این مورد همواره و هنوز تلاش میکنم. دست روزگار چنین مقدر کرده بود که آدم هائی که بعدها برای بعضی ها قهرمان شدند را از نزدیک دیده و بعضا با انها زندگی کرده باشم و همین نکته نگاه من به مقوله قهرمان را متفاوت میکند. ده ها سال است که در من آن حالت شیفتگی و مسحور شخصیت یک قهرمان شدن فراموش گشته است. به اعتقاد من، آنجا که شهامت قهرمانی است مردم بی شهامتی زندگی میکنند. ادامه مطلب »

با بلبلِ شاه در زندان اوین – سال 1359

22 مارس, 2013 4 نظر »

th1.jpg

من زندانهای زیادی را در زندگی دیده ام. از بازداشتگاه های موقت دو سه روزه تا طولانی ترین آنها در زندان قصر که دو سال بود و زندان های کوتاه مدت چند ماهه در لاذقیه سوریه و آغری ترکیه و ماکو و زندان اوین. هر کدام از زندانها حال و هوای خود را داشت اما در میان این تنوع یکی از انها از همه غریب تر بود. در همه زندانها و همیشه ادم ها یکدست و از یک جنس بودند به جز زندان اوین در اولین سال بعد از انقلاب. تاریخ دقیق روز ورودم را به بند عمومی به یاد ندارم اما همزمان بود با حضور سپهبد سعید مهدیون آخرین فرمانده نیروی هوائی زمان شاه که به جرم رهبری عملیات کودتای شکست خورده معروف به “نوژه - پایگاه شاهرخی” در زندان بود. ( روزی بین 18 تیر ماه روز دستگیری او و 25 مرداد 1359 روز اعدام او). بارها با خود فکر کرده ام حتی با صرف میلیون ها دلار هم نمیشد این شخصیت های متنوع را با هم و یکجا گرد هم آورد. ادامه مطلب »

دانلود آزاد کتاب “داستان تمام داستانها” - هدیه نوروزی نویسنده

20 مارس, 2013 بدون نظر »

dastanha001.jpgاعتقاد دارم در عالم ادبیات کتابهائی میمانند که خواننده را به اندیشیدن و تامل دعوت کنند. ” داستان تمام داستانها” حاصل یک زندگی غریب و تفکر بسیار در جستجوی معنای رستگاری انسان در فاصله کوتاه میان تولد و مرگ است و بی تردید کتابی برای گریز از خویش و گذران وقت نیست. شرح نگارش آن در مقدمه کتاب امده است و هرکس بقدر تشنگی خود از ان خواهد نوشید.  نگاهی است به روح عریان یک انسان و اینه ای تا هرکس در ان با روح خود آشنا شود. این کتاب که در پس صد ماجرای نگفتنی توسط نشرگردون نیز منتشر شده است هدیه است از طرف من به مردم سرزمینم و هرانکس که جویای حقیقت است.  ادامه مطلب »

زندان انفرادی - شبی با علی شیطون

9 مارس, 2013 3 نظر »

amir-joven1.jpg

در زمان ما سه نفر به بچه بازی معروف بودند که دو نفر آنها، اصغر قاتل و هوشنگ امینی اعدام شده بودند و سومی که در سلول انفرادی زندان قصر، وقتی که هنوز جوان و خوش بر و رو بودم با او آشنا شدم معروف بود به علی شیطون. انتخاب این لقب برای او از طرف زندانیان بندهای عادی اصلا بی دلیل نبود. 

                                                                                   *****

اواخر سال 1350 بود. چند ماهی بود که در بند شماره چهار زندان قصر با علاقه زیاد پیش بدرالدین مدنی فرانسه میخواندم. ادامه مطلب »

کافه قناری – دمی با پرویز ثابتی

23 ژانویه, 2013 8 نظر »

فصلی از یک کتاب

پشت صحنۀ ماجرای گروگانگیری اعضای خاندان سلطنتی / گروه دانشیان و گلسرخی سال  1352

250px-parviz_sabeti_4.jpgچهل سال زمان و حوادث بسیار بر نسل ما گذشت و تاریخ سرزمین ما ورقی تازه خورد. اما فکر میکنم حتی اگر امروز پرویز ثابتی این خطوط را بخواند خود را بخاطر شهوت قدرت در زمانی که در راس ساواک قرار داشت و اشتباه فاحشی که چهل سال پیش مرتکب شد و شاید یکی از بزرگترین اشتباهات عمر حرفه ای او بود، نخواهد بخشید… و شاید هم خواهد بخشید و از آنچه اتفاق افتاد یا نیفتاد خوشحال خواهد شد و …شاید هم نخواهد شد. اشتباهی که یکی از بهترین طرح های او را به بزرگترین رسوائی سازمان او بدل کرد و این در کافه قناری اتفاق افتاد، چهل سال پیش. تاریخ دقیق این روز را بیاد ندارم، شاید یک بعد از ظهر چهارشنبه در روزهای آخر شهریور ماه سال 1352. دو سه روز بعد از این تاریخ تمام اعضای گروه معروف به دانشیان و گلسرخی به اتهام توطئه برای ربودن ولیعهد و اعضای خاندان سلطنتی دستگیر شدند و جنجالی ترین پرونده سیاسی سالهای آخر زمان شاه رقم خورد.

واکنش روزنامه آسیا به پاسخ امیرحسین فطانت: ایرج جمشیدی در چهل سال گذشته راست می‌گفت1367176201_asia1-001.jpg

پاسخ فطانت به اتهام ۴۰ ساله: من گلسرخی و دانشیان را نفروختم

  گلسرخی، دانشیان و یارانشان بازداشت شدند

  ادامه مطلب »

گزارش یک هواپیما ربائی سال 1349 – نگاهی به یک عکس

16 ژانویه, 2013 2 نظر »

ghezelghale-big.jpg

هر وقت که به این عکس نگاه میکنم هر گوشه آن یاد آور خاطره ایست. اینجا حیاط عمومی زندان قزل قلعه است. قزل قلعه در خیابان امیر آباد شمالی قرار داشت. در سال1350  متروکه و بعدها خراب شد و گویا امروزه میدان تره بار است. من  تقریبا تابستان 1349  را در قزل قلعه گذراندم. به عبارت دیگر جزو اخرین مسافران این بنای تاریخی و مخوف بودم که داستانهای زیادی را در سینه داشت. حیاط عمومی جائی بود که زندانیان پس از اتمام بازجویی، از زندانهای انفرادی به اینجا منتقل میشدند تا در انتظار پایان تشریفات اداری برای دادگاه و دادرسی به زندان قصر منتقل شوند. این عکس باید آنوقت گرفته شده باشد که قزل قلعه آماده ویران شدن بود چون معمولا حوض وسط حیاط آب داشت و درختان و باغچه ها مرتب تر بودند. ادامه مطلب »

آثار من و مصائب نشر

27 نوامبر, 2012 بدون نظر »

در ویکی پدیای فارسی، زیر اسم من شرحی نوشته شده است در چند سطرمبتنی بر دریافت های شخصی از مقاله یک روزنامه نگار و منابع بی اعتبار و شرمنده. حتم دارم که نویسنده آن مطالب در ویکی پدیا حتی زحمت خواندن کتاب من ” یک فنجان چای بی موقع - رد پای یک انقلاب را به خود نداده است و تاریخ ما را امثال ایشان مینویسند.

برایم جالب بود. آن همه ماجراهای زندگی من کجا و فقط در چند خط و آن هم غلط و دروغ. با خودم گفتم شاید منظور از این نوشته جنبه ای از ادمیزاد است که در افواه به فرهنگی و هنری مشهور است و همین باعث شد که مروری داشته باشم بر کارهائی که از خود گذاشته ام و نتیجه گیری غیر قابل انتظار من از این مرور. پدید آوردن هر کدام از این آثار داستان خود را دارد و اما آنچه که در همه مشترک است مشکلات و مصائب زیاد و غیر ضروری بود که همیشه بر من تحمیل میشد. شاید وقتی دیگر به ذکر این مصیبت نامه ها بپردازم. هرچند عمر باقیمانده کوتاه و حرفهای گفتنی بسیار است و به قول کازانتراکیس ” آنها که زندگی میکنند فرصت نوشتن ندارند و برای همین هم قلم به دست کسانی افتاده است که زندگی را نمی شناسند”

ادامه مطلب »

وقتی چریکها چریک نبودند

2 سپتامبر, 2012 16 نظر »

sin-titulo.jpgدر نوشتن این مقاله بارها خاطرات کسانی را مرور کردم که نامشان با جریان روشنفکری چپ ایران در هم تنیده است. دست تقدیر چنین خواسته بود که زندگی من با برخی نام ها و تراژدی های بزرگ در تاریخ سیاسی قبل از انقلاب ایران توام باشد. در این مقاله به بعضی نام ها اشاره میکنم که بعد ها قهرمانان و قدیسین جنبش چپ مسلحانه شدند. این آشنائی با آنها و مرور زندگی، شخصیت و رویاها و دردها وانگیزه های آنان همیشه بهانه ای بود تا به برخی مفاهیم نگاهی دوباره کنم. تفاوت بسیاری است بین آشنائی نزدیک با یک قهرمان و نگاه آنان که دانششان از قهرمان محدود به عمل قهرمانانه اوست. سرنوشت هر کدام از آنها برای من درسی بود. شاید این عکس اغاز خوبی باشد بر روایت آن ماجراها و نام ها. ادامه مطلب »

شرحی بر یک عکس: ژاندارک انقلاب 57

1 سپتامبر, 2012 21 نظر »

images221.jpgاین عکس از انقلاب ایران هزاران هزار بار دیده شده و ده ها داستان در باره ان گفته شده است. عکسی که با خود پیام زیادی داشت. زنی جوان و مصمم، مسلح، با اقتدار ایستاده بر تانک. زنی امروزی و بی تردید روشنفکر. میگویند این عکس بشدت باعث عصبانیت ایت الله خمینی شد. عکسی که به یادگار از دوران رویاهای برباد رفته به جا مانده است. اما این زن جوان کیست و سرنوشت او به کجا انجامید؟ تصمیم اینکه شرحی بر این عکس بنویسم یا نه ساده نبود. اما اگر من ننویسم هیچکس نخواهد نوشت. اسمش ماندانا ع.  و خواهر همسر سابق من است و اما شرح این عکس. ادامه مطلب »

امیر حسین فطانت در گواتاویتا

12 جولای, 2012 5 نظر »

جهانشاه جاوید در دیدار اتفاقی خود ازکلمبیا با فتو ژورنالیسم حرفه ای خود روزگار و انچه را که هستم به کوتاهترین شکل بیان کرد. همه عکس ها را میتوان اینجا دید.

afet024preview.jpg

afet025preview.jpg

afet015preview.jpgafet008preview.jpg

امیر حسین فطانت: انسان مقدس است

11 جولای, 2012 بدون نظر »

222.jpg

قریب چهل سال میگذرد. از ان زمان که ” در این هیاهوی حقایق چه کسی روایت های گنگ گناه الوده ای را بر عشق خواهد شنود؟”  تا امروز و رقصی چنین میانه میدان. اشاره هائی به نوشته های کتاب ” داستان تمام داستانها”

بی هیچ شرحی بیشتر. بخش نظرات بروی همه باز است اما اولین سنگ را انکس بیاندازد که خود گناهی نکرده باشد.

آدمها اگر به مرگ فکر کنند بهتر زندگی میکنند

11 جولای, 2012 بدون نظر »

virrey.jpg همه چیز باید انگونه اتفاق بیفتد که باید. گذار جهانشاه جاوید سر دبیر ایرانیان . کام به کلمبیا افتاد و در دو گفتگو بخشی از من، انچه هستم و بودم روشن شد.  دیدنش خالی از لطف نیست و حداقل برای بعضی ها که جستجوگرند.

نقد اخلاق چپ های چیپ

5 می, 2012 20 نظر »

چشمی کم سو بر هنر، دستی علیل در سیاست و دهانی گشاد در میدان رسانه ها

indicereza.jpgآقای علامه زاده پس از نشر کتابشان ” دستی در هنر و چشمی بر سیاست” در مصاحبه با صدای امریکا و رادیو فردا و نشریات و درارتباط با ماجرای گروگانگیری اعضای خاندان سلطنتی به دفعات از من به عنوان عامل نفوذی و باعث دستگیری ان گروه دوازده نفره نام بردند. از ایشان خواسته بودم که هروقت چنین با قاطعیت از من نام میبرند اخلاقا موظفند که امادگی مرا هم برای پاسخگوئی یادآوری کنند. اما بار دیگر در نقد کتاب در “دامگه حادثه” اقای ثابتی  را نکوهش میکند که چرا روایت ایشان و یا سایر رفقا را قبول ندارد و مجددا از من نام میبرد بی اشاره به تذکرمن. دراین مقاله نگاه من به وجه سیاسی اقای علامه زاده است و نه وجه هنری ایشان. ادامه مطلب »

بهشتی که در ان زندگی میکنم - گواتاویتا

15 مارس, 2012 1 نظر »

همیشه دلم میخواست در مورد کلمبیا و مردمانش بنویسم. اما همیشه اولویت هائی واجب تر بوده است1111.jpg مثل داستان همیشگی غم نان که برای شاعر مسلکان، فرق نمیکند کجای این جهان خاکی باشی حضوری همیشگی دارد و البته نصف قشنگی کار هم به همین است، بگذریم. جائی که زندگی میکنم روستائی است با نزدیک به چهار هزار نفر جمعیت. با سنت ها و صورت هائی که نشان از اجداد بومیان امریکائیشان دارد. جائی است که همیشه مقدس بوده است. چند وقت پیش تلویزیون سیمای کلمبیا به این روستا امد و قرار شد گواتاویتا از دریچه چشم من معرفی شود. نتیجه کار پنج فیلم دو دقیقه ایست که همه را اینجا گذاشته ام. ادامه مطلب »

به بهانه انتشار دستی در هنر چشمی بر سیاست

4 مارس, 2012 بدون نظر »

با آقای علامه زاده که در وبلاگ خود ” از دور بر آتش” بشارت انتشار کتابشان را که به سالهای زندانی بودن ایشان و ان پرونده جنجالی اختصاص دارد، خبر داده بودند  نامه نگاری هائی شد که برای 2222.gifعلاقمندان عینا درج میشود. اقای علامه زاده به شکل ناقص این مکاتبات اشاره داشته اند.

به بهانه انتشار دستی در هنر چشمی بر سیاست

اقای رضا علامه زاده عزیز

امیر فطانت هستم. محال است که شما رضا علامه زاده باشید و این نام را نشناسید. قبل از اینکه فراموش کنم خدمتتان عرض کنم که کمتر کسی مثل من به عنوان “خائن” و ضد قهرمان این ماجرا، علاقمند وناظر و تماشاگر ماجرای پرونده “قهرمانان روشنفکران چپ ایران” و بازیگران ان بوده است. میتوانم به شما اطمینان دهم که همیشه برای عزت نفس و روح هنرمندانه اتان که هرگز در مورد این پرونده همچون برخی قهرمانان اسب های چوبین داستان سرائی نکردید احترام بسیار قائلم.

ادامه مطلب »

بار دیگر من و عالم سیاست

9 فوریه, 2012 1 نظر »

مدتهای مدیدی است که خودم را از دخالت در امور سیاسی محروم کرده ام. interview-with-ntn۲۴.jpgاز همان بیست و دو سه سالگی اما همیشه سیاست موضوعی مورد علاقه من بوده است و آنهم به خاطر پیوندی که با وطن دارم و گذشته سیاسی من. تا اینکه از طرف تلویزیونی که برای خودش در امریکای لاتین اعتباری دارد برای مصاحبه ای دعوت شدم و اینهم بخشی از ان. با خودم گفتم حیف است که ذولفقار علی در نیام باشد و زبان سعدی در کام. بالاخره انهمه خواندن ها و شنیدن ها و دیدن ها ، کتک خوردن ها و زندان ها، قهرمانی ها و ضد قهرمانی ها، افتخارات و بد نامی ها، شاید به دردی بخورد. یاد گرفته ام و یا حداقل تنها به خودم حق میدهم که ناظر باشم تا مداخله گر. دلم بیشتر برای بشریت میسوزد که چگونه اداره میشود، که چطور در جهان این قدرت است که حکومت میکند، اصلا سیاست یعنی بازی قدرت و جهان از هر سلامی خالیست. به هر حال برای انها که اسپانیائی نمیدانند خلاصه داستان از این قرار است که یک سناتور جمهوری خواه امریکا مدعی است که خطر ایران در امریکای لاتین به قدری است که ممکن است از ونزوئلا به خاک امریکا حمله اتمی بکندو نظر من. بعد از انهمه سالها بار دیگر من و عالم سیاست.

عکس یادگاری

28 نوامبر, 2011 بدون نظر »

من و تعدادی از اهل قلم کلمبیا و این عکس یادگاری با آنهاست بعد از سخنرانی من تحت عنوان “منشاء الهام هنرمند”

taller-ggm.jpg

نویسنده ایرانی، خلیل جبرانی جدید

3 نوامبر, 2010 بدون نظر »

 گفتگوئی با  نویسنده                                                                                                                                                                                 

بیست و سومین نمایشگاه کتاب در بوگوتا پایتخت کلمبیا ( 11 تا 23 اگست) مثل هرسال بازدید کننده بسیار داشت.بخصوص اینکه به مناسبت 1003.JPGدویستمین سالگرد استقلال کلمبیا برنامه های ویژه ای نیز برگزار میشد. کشور میهمان کوبا بود و مثل همیشه باغرفه ای پر از کتاب های جدید و موسیقی ناب کارائیب. اما برای بازدید کننده ایرانی انتشار کتابی از یک نویسنده ایرانی، امیر حسین فطانت، به زبان اسپانیائی هم بسیار جلب نظر میکرد. عنوان کتاب Asi habla Judas”یهودا چنین میگوید” است وناشر (انتشارات گاویوتا)  نویسنده را خلیل جبران جدیدی معرفی کرده است.نام امیرحسین فطانت به عنوان مترجم گلچینی از اشعار رومی به زبان اسپانیائی وهمچنین بخاطر ترجمه کتاب جنجالی “خاطرات روسپیان سودا زده من” اثر مارکز برای اهل کتاب اشناست اما به عنوان نویسنده اسپانیائی زبان جدید است انهم با کتابی که به نظر میرسد ربطی به مسائل ایران ندارد وهمین ما را کنجکاو میکند که با خود او گفتگو کنیم. او در کلمبیا امریکای جنوبی و در دهکده ای بنام گواتاویتا زندگی میکند. ادامه مطلب »

خوشحالم که زنده ام

13 دسامبر, 2009 3 نظر »

guatavita-dec-005.jpg مدت های زیادی است عادت دارم صبح های زود، نزدیکی های ساعت سه یا سه و نیم از رختخواب مستقیم پشت دستگاه بنشینم و سراغ مطبوعات بروم. برای من که در این گوشه دنیا در کلمبیا زندگی میکنم و همدل و همزبانی هم نیست و شصت سالگی را همین روز ها پشت سرگذاشتم و به دلائل بسیار شخصی از نوجوانی نظاره گر حوادث و رویدادهای سرزمینم بودم جنبش سبز  معنای دیگری دارد. زیبائی های بسیار دارد، برای من رویای تازه ایست.

 خوشحالم که هنوز زند ه ام و هر چند نظاره گر اما این بار نظاره گر نسلی دیگری از ایرانیانم، نسلی که شبیه نسل های گذشته نیست. نسلی با ارمان های انسانی، با دانش و رو به آینده، بی هیچ خط قرمزی مگر آنجا که به کرامت انسانی خدشه میزند. نسلی که خود را دوباره تعریف میکند، نسلی که خون تازه ای به فرهنگ و خلاقیت ها  میدمد، نسلی که تابو ها را خواهد شکست، نسلی که همه چیز را دوباره تعریف خواهد کرد، نیک و بد را دوباره تعریف خواهد کرد.  جنبش سبز نمردنی است و با اینده و تاریخ سر زمین ما برای همیشه پیوندی مبارک خواهد داشت. ادامه مطلب »

حاشیه ای بر مقاله “انسان خدا، نگاهی تازه به شخصیت پیامبران و طبیعت وحی”

27 مارس, 2009 1 نظر »

 راز پیامبران و ماهیت وحی

به بهانه پاسخ به یک نظر74075_10150297484870504_871540503_15615443_7260409_n1.jpg

انچه که من به اختصار در “انسان خدا، نگاهی تازه به شخصیت پیامبران و طبیعت وحی” آوردم بر خلاف نظر شماهیچ ریشه ای در نظرات یونانی و رومی و غیر آن ندارد و نه نظری است مبتنی بر نظرات پیشینیان و نه در مدرسه های اهل کلام به آن و به این نوع بیان اشارتی رفته است. نظری است تازه که نه با عقل و علم و نه با ماهیت مذاهب بزرگ در تناقض نیست. به اختصار اینکه راز پیامبری و دیدار با خدا محصول شناخت خداوند است و این تنها به اندیشیدن میسر میشود و نه به عبادت و عصمت. جبرئیل یا روح الامین و یا روح القدس از انسان بسوی خدا پرواز میکند ونه از خدا به انسان. ادامه مطلب »

گزارشی از جشنواره سینمای بوگوتا- کلمبیا

21 اکتبر, 2008 بدون نظر »

فراخوان به یک حرکت ملی

دین خود را به سرزمین پدری ادا کنیم

“ایران، شکوه از یاد رفته” درآمریکای لاتین

Ancient Persia | Ancient Persian Civilization

جشنواره سینمائی بوگوتا 1 تا 9 اکتبر، امسال نیز مثل 25 سال گذشته میزبان بزرگان سینمای آمریکای لاتین است. اما این جشنواره رفته رفته سینمای جهان را هم به خود جلب کرده بطوریکه میهمان افتخاری امسال سینمای آلمان بود. در بخش فیلم های کوتاه سه فیلم از ایران با عنوان های در” کوچه باد می‌آید” و” تهران 318 ” و “تمام زندگی من” و در بخش فیلم های مستند یک نام ایرانی و فیلمی با عنوان “ایران، شکوه ازیاد رفته” به دلیل حضور کارگردان ماکان کاراندیش در فستیوال خیلی جلب نظر میکرد.

ادامه مطلب »

میوه خوب و میوه بد

25 می, 2008 5 نظر »

imagen-4204072-2.jpgمیوه خوب و میوه بد
یک گزارش کوتاه از کلمبیا

 حبیب رضوانی، چالش های یک ایرانی بهائی با بیابان های گواهیرا برای با سواد  کردن بومیان وایو wayuu

تاکید شایسته و بایسته احترام به حقوق شهروندی بهائیان، جمعی ازهم میهنانمان که از یک تاریخ و فرهنگ و نژاد و خون و زبان و ازیک سرزمینیم از طرف آیت الله منتظری یادآورمجدداین نکته بسیاربااهمیت است که ایشان چه بخواهند و چه نخواهند، جه بدانند و چه ندانند و چه مطامع این دنیوی بعضی ها اجازه دهد و یا ندهدبه دلیل مدارج علمی و زعامت فقهی مسولیت عظیم حفظ آبروی تشیع با ایشان است.
ادامه مطلب »

“انسان خدا” نگاهی تازه به شخصیت پیامبران و طبیعت وحی

27 آوریل, 2008 14 نظر »

تکلمه ای بر مباحثات دکتر سروش و آیت الله سبحانی

img_0921.jpg

این نظریه بر قامت مقدس مردانی که در فاصله کوتاه میان تولد و مرگ به چشمان و زبان خدا بر زمین مبدل شدند هیچ خدشه ای وارد نمیکند هرچند با تفسیرات وتصورات و آرا و اعتقادات جاری درالهیات سه مذهب توحیدی متفاوت باشد.

***

اگربه انسان ها نیروی ما فوق بشری نسبت دهیم هرگز به حقیقت پی نخواهیم برد. انچه که بیش ار هر چیز در زندگی پیامبران جلب نظر میکند زندگی آنان است، از ابراهیم خلیل تا محمدمصطفی. مردانی با تراژدی های بزرگ و غالبا توام با احساس گناه و زندگی درد آلود. این احساس گناه با خیانت ابراهیم به سارا و تسلیم او به مصریان برای نجات جان خود اغاز میشود و با زندگینامه درد آلود سایر پیامبران ادامه مییابد. زندگی ایوب و یعقوب و یوسف و یونس و داود و از همه بارزتر و اشنا تر داستان موسی کلیم الله است که با قتل انسانی از عزیز عزت به حضیض ذلت و از زندگی شاهانه به چوپانی فرو میافتد. اما عیسی روح الله نیز در آن دوران که عصمت زنان آبروی قوم بود از پدری ناشناس به دنیا امد و سرنوشت او قبل از تولد با احساس گناه نوشته شد. محمد نیز قبل از تولد از پدر یتیم بود و در کودکی از مادر و این احساس یتیم بودن آنچنان بر زندگی وی داغ گذاشت که در قران مجید بارها و بارها بر محبت به یتیم و حق او اشاره دارد.این زندگی دردالود اولین جرقه های نور تفکر را در آنان پدید اورد. مهر و محبت خدا را چنین پسند آمده بود تا شریعت خود را بر زمین بگستراند و مخلوق محبوب را راه رستگاری بنمایاند. ادامه مطلب »

تعریف دوباره خدا و تفسیر دوباره تاریخ

24 آوریل, 2008 2 نظر »

نظریه انسان-خدا

کتاب “داستان تمام داستانها” در سال 1988 در کلمبیا ودردو بخش اصلی نوشته شد:

“کتاب انسان” که روایت سیر و سلوک دردنیای درون و بیرون سالکی جویای حقیقت است که سرانجام و در پس حوادث بسیار با نورحقیقت دیدار میکند. فصل دیدار و فصل یار فصول پایانی کتاب انسان، بیان حالات و لحظات تجلی نورحفیقت بر اویند.

 کتاب “انسان- خدا” بخش نظری کتاب و حاصل آن دیداراست و نگاه و نظری است تازه به تعریف دوباره خدا و تفسیری بر تاریخ بشرو معرفی مفهوم انسان- خدا.

این کتاب در سال 1368 توسط نشر اشراقیه و انتشار مجدد آن همراه با ویراستاری لازم در 1395 توسط انتشارات مهراندیش در ایران انجام شد. نسخه اینترنتی ان که توسط انتشارات گردون صورت گرفت که برای دسترسی رایگان عموم است.

دانلود آزاد کتاب ” داستانِ تمام داستانها”

 

تعریف دوباره خدا و تفسیر دوباره تاریخ

… و در آغاز او بود و او همچون خدا بود و او خدا بود و حرکت هستی از شدن است از وحدت به كثرت و كثرت ظاهر وحدت است و وحدت باطن كثرت است و كثرت تن است و وحدت جان و در اصل هردو يكي است و رقص كائنات بر مدار تعادل جاذبه وحدت است و جبر شدن از وحدت به كثرت و كائنات و هر چه اوست از اوست، اوست. هرچه هست از اوست و صورت اوست.

خالق خويش است، بي‌مرز و لايتناهي و لايزال.

حي جاودانه و لايموت،

معناي معني مطلق، معناي معني مطلق در زمان و مكان و دانايي.

اوست آنكه اوست و نامي جز اين ندارد.

ادامه مطلب »

فصل دیدار و فصل یار

18 مارس, 2008 بدون نظر »

فصل ديدار

به نسيم بهار، شكوفه‌ها رقص‌كنان بر سر و رويم مي‌ريختند و من به زير درخت پرشكوفه به انتظار قدوم بهار نشسته بودم كه تا ساعاتي ديگر فرا مي‌رسيد.

زمين به اشتياق تولد تازه و ميمون درد زه مي‌كشيد و مردمان زمين جشن سرور و شادي اين ميلاد مبارك را تدارك مي‌ديدند. من غرقه در شكوه بهار و رقص شكوفه‌هاي بهاري زير درخت پرشكوفه منتظر بودم. هيچكس چون من به اشتياق اين ورود مبارك نبود. بر گوش جان من صداي بهار و نور همراه  با عطر و رايحه خوشه‌هاي نور از راه مي‌رسيد. بر من اين آغاز فصل تازه بود. فصل حيات دوباره من و زمين. ادامه مطلب »

مترجم ایرانی روسپیان مارکز نامزد جایزه جهانی شد

28 ژانویه, 2008 1 نظر »

مترجم ایرانی روسپیان مارکز نامزد جایزه جهانی

امیر حسین فطانت مترجم اخرین کتاب گارسیا مارکز که پس از توقیف آن در ایران نسخه سانسور نشده”خاطرات روسپیان سودازده من” را برای دانلود رایگان در اینترنت قرار داد نامزدعنوان متزجم سال 2007 از طرف اینترا دات نت شد.

ادامه مطلب »

نامه مترجم سال 2007 به اینترا دات نت

15 ژانویه, 2008 3 نظر »

بوگوتا 15
زانویه2008

آقای مالکولم داف
شبکه جهانی زبانشناسان و مترجمین حرفه ای
اینترانت

اسم من امیر فطانت است. برگزیده شده برای عنوان ” مترجم سال 2007″. همه چیز آنچنان سریع و غیرمنتظره اتفاق افتاد که هنوز نتوانسته ام خود را با اهمیت این عنوان تطبیق دهم وعلت تاخیر در نوشتن این نامه نیز همین است.
ادامه مطلب »